اولین سفر-دوماه و سه روز-29 مرداد92-شمال آکام شهر
سلام دلسای نازم. امروز به اولین سفر زندگیت رفتیم. من و بابایی ومادر جون و خاله ها ودایی اینا. روز اولی که رفتیم دریا چشات بسته بود. با اینکه پشتت به افتاب بود ولی نورش باعث شده بود چشای نازتو ببندی تا اینکه متوجه شدیم خوابیدی. روز بعد هوا ابری بودو چشات باز بود. با تعجب به دریا نگاه می کردی. چشات باز باز بود. یه لحظه پاتو به آب زدم. کلا سفر خیلی خوبی بود ومثل همیشه دخمل خوبی بودی و مامان و بابا رو اصلااااااااااااااااااااااااااااا اذیت نکردی. دخمل عسیسم دوست دارمممممممممممممممممممم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی